یاس کبود...

محفل ادبی مذهبی...شعبه امام رضا(ع)

یاس کبود...

محفل ادبی مذهبی...شعبه امام رضا(ع)

اللهّمَ صَلّ عَلي عَلي بنْ موسَي الرّضا المرتَضي الامامِ التّقي النّقي و حُجَّّتكَ عَلي مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثري الصّدّيق الشَّهيد صَلَوةَ كثيرَةً تامَةً زاكيَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه كافْضَلِ ما صَلّيَتَ عَلي اَحَدٍ مِنْ اوْليائِك

اشعار...مدح حضرت معصومه(س)

يكشنبه, ۵ بهمن ۱۳۹۳، ۱۱:۱۵ ب.ظ

                                                  

                              مدح ومناجات،حضرت معصومه(س):

سفره دار قدیمی دنیا

ای کریم شفیعه ی فردا

گنبدت را نگاه می کرم

خوش به حال پرِ کبوترها

پیش تو بی اراده می گویم

السلام علیک یا زهرا

طعم سوهان شهر تو برده است

تلخی کام روزه دار مرا

کار خورشید می کند آری

ذره ای را که می بری بالا

با همین شور و حال و تاب و تبم

راهی جاده ی سه شنبه شبم

سجده ها و قیام های منی

‌هدف احترام های منی

السلام علیک یا بانو

تو علیک السلام های منی

زینب دومی و بعد رضا

عمه جان امام های منی

لحظه های خوش حرم رفتن

استواری گام های منی

در دلم با تو درد و دل کردم

یکی از هم کلام های منی

انعکاس جمالی زهرا

حضرت زینب امام رضا

شاعر:مسعود اصلانی

..............................................................

زده آتش زمین آباد ما را

غروب چشم هایت ای مسافر

شدی دنبال یک نامه ز دلبر

میان کوچه های خسته عابر

پرستوهای بالت را شکسته

میان راه، سنگ بی وفایی

نیفتی ناگهان از پا که بانو

عمود خیمۀ عمر رضایی

 

عزادار دل زخم شما بود

زمین و آسمانِ شهر مردم

به پای چشمتان خرج خدا شد

حیای خاک و بوم و غیرت قم

 

ضریح مهر تو در سینه دارد

هوای قبر مخفیِ بهاره

عزای تو میان عرش بالا

عزای حضرت زهرا دوباره

 

گرفته از نگاهت زهر بی دین

شعاع نور و موج ناله ات را

شفای درد تو ذکر رضا بود

ولی از داغ او افتادی از پا

 

مگر تو زینب موسی نبودی؟

حسین آمد به بالینت به پا خیز

خدا را این که تا کوفه نرفتی

بهار تو نشد همرنگ پاییز

شاعر:روح الله عیوضی

......................................................................

با روی سیاه و بارِ سنگین گناه

با خجلت و شرمساری و حال تباه

بر حضرت معصومه گرفتیم پناه

یا فاطمه اشفعی لنا عندالله

........................................................................

کرامت  هست آن جایی  که  سائل می شود پیدا

اگر چه دست و پـا گم می شود، دل می شود پیدا

گره  از  مشهد و  قم  وا نگشته بر نخواهد گشت

برادر  خواهری  اینگونه  مشـکل  می شود  پیـــدا

ز هر  دلــشوره  ای  دل  را  به  دریــای  تو باید زد

که  قدر  اشک  از  امواج  ساحل  می شود  پیدا

دل  ایران  ز  لطف  سایه ی  خورشید مشهد گرم

و قم همشیره اش چون ماه کامل می شود پیدا

دو  دلبر  از  جناب  حضرت  موسی بن جعفر چون

حسین  و  زینبی  حیدر  شمایل  می شود  پیدا

بدون  زهر  هم  معصو مه ی  دور  از رضا می مرد

مـــثالش  زینـب کبـــری، دلایـــل  می شود  پیــدا

شاعر:صابر خراسانی

..............................................................................


نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">