غزل مرثیه..
حضرت زهرا(ص)
چون موج چرا غرق تلاطم شده ای
در وادی حیدرانه ات گم شده ای
در هاله ای از دود چنان شیر شدی
با ناله ی خود حریف هیزم شده ای
در پلک دو چشمان علی جا کردی
در آینه ی عشق ، تجسّم شده ای
بر روی کویر خستگی تابیدی
خورشید زمین و ماه أنجم شده ای
تو یار ولایتی و پس بیزار از
آن اوّلی و دوّم و سوّم شده ای
انگار دوباره رو به راهی مادر
مشغول به آسیاب گندم شده ای
همسایه ی تو زِ گریه ات می خندد
ای وای که تو ( اسیرِ ) مردم شده ای
ای مادر پنهان شده ، پیدایی تو
ساکن شده در مدینه ی قم شده ای
غزل مرثیه امام حسن در فراق مادر
وزیده باز به قلبش هوای دلتنگی
نشسته گوشه ی حجره خدای دلتنگی
هنوز هم که هنوزست یاد آن کوچه ست
رسیده باز به گوشش صدای دلتنگی
هنوز ماتِ کبودیِّ صورتِ یاس است
پُر از سکوت شد از غصه های دلتنگی
نگاه خسته ی خواهر به چشم های حسن
که موج می زند از های های دلتنگی
مُغیره و دَر و مسمار و هیزم و آتش
و ... روضه ها شده تنها دوای دلتنگی
طنینِ دستِ حرامی هنوز می آید
که با همان ، شده زهرا فدای دلتنگی
در این هوای زمستانی دلِ حیدر
کنار پنجره می سوخت پای دلتنگی
همین که چشم به چشم حسین می دوزد
شود ( اسیرِ ) همان کربلای دلتنگی
.....................................................
تا این که در کنار شما سینه زن شویم
آقا بگو به ما، تو کجا سینه می زنی؟
صاحب عزای مادر پهلو شکسته ای
پس درب هیئتیّ و جدا سینه می زنی
از کوچه ی مدینه و از درب سوخته
تا خیمه گاه کرب و بلا سینه می زنی
از بوی خانه ی شهدا حدس می زنم
آقا بهشت با شهدا سینه می زنی
تا این که مستجاب شود گریه های تو
بعد از نماز و بعد دعا، سینه می زنی
خیلی ضمیر فرد مخاطب به کار رفت
اصلاح می کنم که: شما سینه می زنی
حالا که ما (اسیر) همان کوچه ها شدیم
معلوم می شود که چرا سینه می زنی
شاعر:حمید رمی
- ۹۳/۱۱/۰۴
fast mci فروشگاه خرید شارژ ایرانسل همراه اول تالیا رایتل
زیر نظر پلیس فتا و دارای نماد اعتماد الکترونیکی
دارای برنامه اندروید خرید شارژ
باقابلیت شارژ مستقیم
قرعه کشی روزانه با 3 برنده
ارزانتر از همه جا
فقط یک بار امتحان کن
www.fastmci.1000charge.com